کاسب ها هرگز دل به مشتری های عبوری و گذری نمی بندند بلکه هوای مشتری های ثابت را دارند و در میان جنس ها هر چه خوبتر باشد برای مشتری های ثابت خود می گذارند . خدا مشتری دائم و ثابت است و دنیا همان بازار است .
الدُنیا سُوقٌ …
و ما هم قرار است در این بازار به کسب فضیلت ها پرداخته و طهارت و پاکی بخریم , پس چه بهتر که هوای مشتری ثابت خود را که خداست داشته باشیم و فضیلت ها را برای او انجام دهیم و نه خوش آمد برای دیگران . درست همان کاری که حافظ می کرد و تنها هوای همان مشتری دائم خود را داشت .
((بنده ی پیر مغانم که لطفش دائم است ورنه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست ))
بالاتر از حافظ یوسف بود .
یوسف چرا یوسف شد ؟
چون هوای مشتری ثابت خود را داشت نه زلیخا را چون او مشتری موقت بود
کتاب :مثل شاخه های گیلاس – محمد رنجبر